سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گل نرگس
 
یکشنبه 92 مهر 14 :: 9:8 عصر :: نویسنده : فاطیما
 بچه که بودیم
 سلام دوستان خوبم........... خوبید؟.. 
ما آدم ها چه زود  از دورا بچگی مان فاصله گرفتیم
 انسان در کودکی دلی بزرگ دارد
ولی بزرگ که شد دلش کوچیک شد
کاش دلهامون مثل کوچیکی بزرگ و بدون غبار کینه بود همه اش گل یاس بود

کاش قلب ها  مثل آینه بود کاش زبانها مثل کودکیمان پاک و بدون آلایند غیبت و تهمت بود

 کودکی اگر زمین می خوردیم برایمان اشک می ریختند ولی بزرگ که شدیم وقتی که بمیریم اشک می ریزند

اگر دردی داشتیم همه دردمان را حس می کردند ولی بزرگ که شدیم فریاد هم  بزنیم باز

کسی نمی شنود.. بزرگ که شدیم باید برای همه دردها مون برای همه غمهامون سکو ت و

 سکوت کرد..  کوچیک که بودیم اگر می زدند تو ی سرمان ما هم می زدیم و لی حالا اگر زدند فقط باید در پنهانی اشک ریخت  وسکوت کرد

سکوتت سر شار از هزاران گفته ها  ی خفته دردل است و لی همه  کر و کور می شوند

بزرگ که شدیم اگر قلبمون شکستند کسی صدای شکستنش نمی شنود چونکه همه سمعکشاد را گم کرده اند وعینکشان هم شکسته..........................

 کوچیک که بودیم دلمان بزرگ بود با کسی که دعوا می شدیم یک ساعت بعد  با هم بودیم

بدون  هیچ  کاکتوسی..............................

ولی حالا چی؟ اگر دعوا شدیم کینه او در دلمان می پروارا نیم کود و آبش می دهیم تا بزرگ شود برای روز مبادا که بتو انیم با بیل مکانیکی زیر پایش خالی کنیم

کودکی چقدر زیبا بخشش داشتیم و لی بزرگ که شدیم   تا  خون طرف نخوریم دست بر دارنیستیم خدایا در بچگیمون بارون از آسمون می بارید

 ولی حالا بارون از چشمون می باره

 بچه که بودیم همه اشکهامون  را می دیدند ولی بزرگ که شدیم همه عینک نزدیک بینشون گم کرده اند
کوچیک که بودیم در جمع گریه می کردیم   بزرگ  که شدیم یاید در حیاط خلوت دلمون  اشک بریزیم..
 کوچیک که بودیم همه دلمان را شاد می کردند ولی بزرگ که شدیم
همه دلمون را  راحت با سنگ و آجر می شکنند
کوچیک که بودیم قضا وت بیجا نمی کردیم بزرگ که شدیم مثل آب خوردن دروغ
 وقضاوت بی جا می کنیم کوچک که بودیم کوچکترین چیزی راضی می شدیم
ولی بزرگ که شدیم    گر فتار حرص و طمع شدیم
 کوچک که بودیم  همدیگر را واقعی دوست داشتیم و لی بزرگ که شدیم
فقط بظاهر همدیگر را دوست داریم
 ایکاش دلهامون دلهای کودکی پاک و بدون درخت کینه زبانمان زبان پاک و معصوم کودکی     بدون ترکش  و خمپاره....نگاهمون
 نگاه کودکی بد  ون تیر  شیطان کاش مثل کودکی که می گفتیم 6 تا خدا را دوست داریم  کاش حالا هم با نیتی  پاک و خالصانه خدایمان را پرستش  می کردیم و از چراغ قرمز و عبور ممنوع رد نمی شدیم
 وانچه خداوند  داده شکر گزار بودیم و حسود نبودیم
ایکاش مثل کودکیمون براحتی از تقصیر و گناه دیگران گذشت داشتیم
اینهمه در خت کینه را بارور نمی کردیم   با هم بودیم نه روبروی هم
کاش مثل کودکیمون  خنده مون از روی شادی بود  نه از روی اجبار
کاش مثل کودکیمون  همه دوستمون می داشتند نه وقتی که زیر یک خروار
خاک خوابیدیم..  کاش مثل کودکی دردمون را حس می کردند ولی حالا بعد رفتن دردت را  حس می کنند.کاش  مثل کودکیمون آسمونمون پر ستاره و شبهامون مهتابی بود ولی حالا که آسمونمون بی ستاره و خاکستری و شبهامون تاریک و ظلمانیست  ایکاش  و ایکاش دنیایمان سبز  و زبانمون گل یاس
 و دلهامون چون دریا  پاک و زلال و گوشمون فقط چیز خوب و زیبا می شنید
 وابر بودیم  هنگام ناله دیگرا ن  می باریدیم

ایکاش و ایکاش گلی خوشبو  رود خانه زلال و پاک و چون آینه  حق گو بودیم ایکاش!!!!1 التماس دعا دارم اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
 یا مولا علی.. 



موضوع مطلب :


 
درباره وبلاگ

فاطیما هستم و طنم دوست دارم اهل حق و حقیقت از دروغ و شعار متنفرم... دل بی محبت اهل بیت چون گل بی بویست..........

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 283360


استخاره با قرآن
استخاره با قرآن


نایاب ترین کد های جاوا و موس