سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گل نرگس
 
جمعه 92 خرداد 31 :: 12:47 عصر :: نویسنده : فاطیما

چه چیزهایی حرارت بدن را فرو می‌نشاند؟

» سرویس: معارف و حقوق - دین و اندیشه2-505.jpg

با آغاز فصل تابستان و افزایش دمای هوا یکسری مشکلات برای اشخاص در سنین مختلف به وجود می‌آید که رعایت نکردن برخی نکات و توصیه‌های بهداشتی می‌تواند این مشکلات را تشدید کند.

 

به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با گشتی در داروخانه معنوی و رایگان معصومین(ع) درباره یکی از مشکلات ناشی از افزایش دمای هوا یعنی گرما زدگی و بالا رفتن حرارت بدن داروهایی پیدا می‌کنیم که استفاده از آنها می‌تواند ما را در برابر این مسائل در امان نگه دارد.

 

 

در روایتی به نقل از زیاد قندی که گفت بر امام کاظم(ع) درآمدم، در حالی که نزد وی، ظرف آبی قرار داشت و چند آلوی سیاه - که در همان زمان، هنگام چیدنش بود - در آن دیده می‏‌شد. فرمود: «حرارت در من بالا گرفته و آلوی تازه، حرارت را خاموش می‏‌کند و صفرا را فرو می‏‌نشانَد. خشک آن نیز خون را آرام می‏‌کند و دردهای بی‏ درمان را از تن، بیرون می‏‌کِشد1".

 

 

همچنین درباره این که چه چیزهایی برای فرو نشاندن مزاج صفراوی(گرم) مفید است؟ احادیثی از ائمه(ع) وارد شده است.

 

 

امام رضا(ع) فرمودند: "هر کس می‏‌خواهد مزاج صفراوی را فرو بنشاند، هر روز، چیزی تَر بخورد، بدن خویش را باد بزند، کمتر حرکت کند، و به آن که دوست دارد، فراوان بنگرد2".

 

امام صادق(ع) نیز فرمود: "به فرد تب دار، سه بار سویق شسته شده، داده می‏‌شود. این، تب را می‏‌بَرَد، تلخه و بلغم را می‏‌خشکانَد و ساق پاها را تقویت می‏‌کند3".

 

 

امام کاظم(ع) نیز فرمودند: " به تب‌دار، گوشت کبک بخورانید؛ چرا که پاها را نیرو می‏‌دهد و تب را کاملاً دور می‏‌کند4".

امام صادق(ع) همچنین درخصوص تاثیر نوشیدن آب در فروکش کردن حرارت بدن، می‌فرمایند: " آب، معده و کبد را تمیز می‌کند، دهان را خوشبو می‌کند، دندان‌ها را محکم می‌سازد، چشم را قدرت می‌دهد و دیده را جلا می‌بخشد، گناهان را از انسان می‌شوید، رگ‌های برآشفته و تلخه تحریک شده را فرو می‌نشاند، بلغم را از میان می‌برد، حرارت را از معده بر می‌دارد، و سردرد را نیز از میان می‌برد5".

 

ایشان درباره خواص میوه‌هایی که تب بدن را پایین می‌آورد، فرمودند: "به تب‌داران خود، سیب بدهید؛ چراکه هیچ چیز، سودمندتر از سیب نیست. همچنین پیاز، تب را می‏‌برد6".

 

منابع:

 

1- الکافی، جلد 6، صفحه 359، حدیث 1، مکارم الأخلاق، جلد 1، صفحه 379 ، حدیث 1267، بحار الأنوار، جلد 66، صفحه 189، حدیث 2 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 460

 

2- بحارالأنوار، صفحه 42، بحار الأنوار، جلد 62، صفحه 325، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 98،

 

3- دعائم الإسلام، جلد 2، صفحه 150، حدیث 537، مستدرک الوسائل، جلد 16، صفحه 337، حدیث 20077 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 566

 

4- الکافی، جلد 6، صفحه 312، بحارالأنوار، جلد 65، صفحه 43، حدیث 1 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 566

 

5- الکافی به نقل از ابو طیفور طبیب

 

6- الکافی، جلد 6، صفحه 357، حدیث 10، المحاسن، جلد 2، صفحه 368، حدیث 2287، بحارالأنوار، جلد 62، صفحه 93، حدیث 3 دانش نامه احادیث پزشکی: 2 / 238

 

التماس دعا دارم............................




موضوع مطلب :

جمعه 92 خرداد 31 :: 12:43 عصر :: نویسنده : فاطیما

«وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَی? مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ? أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لَا یُکَلِّمُهُمْ وَلَا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا ? اتَّخَذُوهُ وَکَانُوا ظَالِمِینَ»

«قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوساله‌ای ساختند، جسد بی‌جانی که صدای گوساله داشت، آیا آنها نمی‌دیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و به راه (راست) هدایتشان نمی‌کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند".

 

بر اساس این آیه، عوامل انحراف بشر چند چیز است:

1 نبود رهبری یا غیبت او.

2 جهل و ناآگاهی مردم.

3 عالمان و هنرمندان منحرف و سوءاستفاده از علم و هنر.

4 زیبایی و زرق و برق ظاهری.

5 سر و صدا و تبلیغات کاذب.

 

 




موضوع مطلب :

جمعه 92 خرداد 31 :: 12:35 عصر :: نویسنده : فاطیما

چه کسانی بی‌حساب به جهنم می‌روند؟

» سرویس: معارف و حقوق - دین و اندیشه

همانطور که آدمی ممکن است بی‌حساب وارد بهشت شود، برخی از اعمال هستند که باعث می‌شوند وی بی‌حساب به جهنم وارد شود.

 

هر چند که شاید برخی از ما دیگران را جهنمی و خود را بهشتی می‌دانیم در حالیکه ممکن است خدای نکرده خودمان اهل جهنم آن هم از نوع بی‌حسابش باشیم.

 

 

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در ادامه به روایاتی اشاره می‌شود که در آنها به معرفی برخی از این افراد پرداخته شده است:

 

امام صادق (ع) می‌فرمایند:

«ثلاثة بدخلهم الله النار بغیر حساب: امام جائر، و تاجر کذوب و شیخ زان»(1)

"سه گروه را خداوند بدون حساب وارد آتش می کند؛ پیشوای ظالم، تاجر دروغگو و پیر مرد بدکار."

 

عده‌ای نیز هستند که از ریشه به یگانگی خدا ایمان نیاورده‌اند و مسیر شرک و کفر را پیموده‌اند آنها هم صلاحیت حساب و کتاب و رسیدگی به اعمال را ندارند و بی حساب وارد جهنم می‌شوند.

 

چنانکه در روایتی «شیخ صدوق (ره)» در روایتی از پیامبر (ص) می‌آورد:

"خداوند متعال همه خلایق را محاسبه می‌کند، مگر کسی که به خدا شرک آورد پس او را بدون حساب به سوی جهنم برند.»(2)

«چرا که شرط قبولی اعمال اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. "شرک" آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می‌سوزاند. شرک صاعقه‌ای است که تمام محصول زندگی او را به آتش می‌کشد و همچون طوفانی است که اعمال آدمی را متلاشی می‌سازد و با خود می‌برد.»

 

چنانکه در آیه 18 سوره ابراهیم می‌خوانیم:

 

«مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ? أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ? لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَی? شَیْءٍ ? ذَ?لِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ»

«اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند همچون خاکستری است در برابر تند باد در یک روز طوفانی، آنها توانایی ندارند کمترین چیزی از اعمالی را که انجام داده‌اند به دست آورند، و این گمراهی دور و دراز است.»(3)

 

پی‌نوشت‌ها:

(1) . همان، ص 625.

(2) . مجلسی، محمد باقر،‌ حق الیقین، ج دوم، تهران، انتشارات جاویدان بی تا، ص 303.

(3) . تفسیر نمونه، ج 19، ص 527.




موضوع مطلب :

سه گناه مهمی که کیفرشان در همین دنیا به انسان می‏‌رسد

4-1023.jpg

 

یکی از ضروریات دین نیکی به پدر و مادر و اطاعت آنان و نیازردن ایشان است که قرآن کریم در چندین آیه پس از امر به پرستش پروردگار و شریک قرار ندادن برای او، امر به احسان به پدر و مادر فرموده است.

 

به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، اهمیت و ارزش نیکی بر پدر و مادر بر کسی پوشیده نیست، شیخ حر عاملی "ره" در جواهر السنیه با سندش از حضرت امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: بین اوقاتی که موسی (ع) با پروردگارش مناجات می‌کرد، ناگهان مردی را زیر سایه عرش خدا دید و گفت: پروردگارا این کسی که عرش تو بر او سایه افکنده کیست؟ وحی آمد: ای موسی این جوان نیکی کننده و اطاعت کننده از پدر و مادرش می‌باشد و به سخن‌چینی نمی‌رود "این دو خصلت باعث شده که عرش خدا بر او سایه افکنده".

همچنین در روضه الواعظین رسول خدا (ص) فرمود: خشنودی خدا با خشنودی پدر و مادر است و خشم خدا با خشم پدر و مادر است. و نیز فرمود: نیست فرزند نیکو و مطیعی که بنظر رحمت و مهربانی بر پدر و مادر بنگرد مگر برای او به هر نگاهی پاداش حج پذیرفته شده باشد.

 

 

در حدیثی بسیار تکان دهنده و در عین حال پندآموز از پیامبر خدا(ص) می‌خوانیم که فرمودند: "سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا می‏‌رسد و به آخرت نمی‏‌افتد: آزردن پدر و مادر، زورگویی و ستم به مردم و ناسپاسی نسبت به خوبی‌های دیگران1".

به همان اندازه که خداوند برای آزردن و ناراحت کردن پدر و مادر عقوبت و کیفر قرار داده برای خوشحال کردن آنان نیز بهره‌های معنوی فراوانی قرار داده است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: "اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن2".

 

همچنین پیامبر خدا(ص) درباره جایگاه نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش، می‌فرمایند: "نگاه مهرآمیز فرزند به‏ پدر و مادر عبادت است3".

امام صادق(ع) نیز با بیان توصیه‌هایی درباره فروتنی کردن در مقابل پدر و مادر فرمودند: " نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزی به آنان خیره مکن و صدایت را از صدای آنها بلندتر مگردان و رو دست آنها نیز بلند نشو و خود را از آنها جلو مینداز4".

 

منبع احادیث:..ولی خدا من با گوش خودم می شنوم که بعضی ها به پدر پیر شان سر نمی زنند و پول او هم مثل نبات می خورند و چیزی شان نشده   خدا تو در قرانت فرمودی بل والدین احسانا و لی یعضی ها اینجور  تفسیر کرده اند بل والدین بدی را... نمی دانم کی غذاب می رستد تا درسی باشد

 

1- أمالی المفید: 237 / 1 منتخب میزان الحکمة: 222

 

2- الزهد للحسین بن سعید: 33 / 87 منتخب میزان الحکمة: 408

 

3- تحف العقول: 46 منتخب میزان الحکمة: 354

 

4- الکافی: 2 / 158 / 1 منتخب میزان الحکمة: 614

 

 

 




موضوع مطلب :

حکایت عجیب جان دادن شیعه هندی هنگام زیارت مزار امام حسین ( ع )
زمانی که شیعه هندی از روی زمین بلند می‌شد تا به سوی داخل حرم برود، بدنش به طور محسوسی لرزان شده بود، خدا می‌دانست که در آن لحظه‌ها در قلب و سینه شیعه هندی چه می‌گذشت که او را این چنین به لرزیدن واداشته بود، لرزیدنی همچون گنجشکی که در هوایی سرد و یخبندان در آب افتاده باشد.
عرش نیوز ؛‌
به گزارش  مشرق، "علامه سید مرتضی" به دیدن شیعه هندی رفت تا از او بپرسد چرا بعد از 6 ماه سکونت در کربلا به زیارت امام حسین(ع) نمی‌رود که با پاسخی عجیب مواجه شد.

محمد حسن سیف‌اللهی در کتاب «آزاد شده امام حسین(ع)» به شرح ادامه این ماجرا می‌پردازد:

" کم‌کم بسیاری از همسایه‌های شیعه هندی داشتند به او مشکوک می‌شدند، آن شیعه هندی همسایه‌ای جدید بود و نزدیک به 6 ماه می‌شد که به شهر کربلا آمده بود، او کشور و زادگاهش، هندوستان را برای همیشه رها کرده بود تا بقیه عمرش را در کربلا، در مجاورت مزار پاک امام حسین(ع) زندگی کند، ظاهرش نشان می‌داد که آدمی جلیل‌القدر است.

شیعه هندی در یکی از محله‌های کربلا خانه‌ای تهیه کرده بود و حالا بعد از 6 ماه، بسیاری از همسایه‌هایش، او و خانواده‌اش را به خوبی می‌شناختند، همه همسایه‌ها و آدم‌هایی که در این شش ماه با او دیدار و برخوردی کرده بودند او را شیعه‌ای معتقد و پاک و با تقوا یافته بودند، اما به مرور و با گذشت زمان بعضی‌ها متوجه یک موضوع و مسئله غیر عادی و عجیبی درباره آن شیعه هندی شده بودند.

آن موضوع و مسئله غیر عادی باعث شده بود تا بعضی از همسایه‌ها، فکرها و عقده‌های غیر منطقی و ناخوشایندی نسبت به او پیدا کنند و رفته رفته گاهی این فکرها بر زبان‌هایشان نیز جاری می‌شد، آن موضوع، در واقع خیلی عجیب بود، آن شیعه هندی در همه این شش ماهی که در کربلا ساکن شده بود، حتی برای یک بار هم به حرم سیدالشهدا(ع) مشرف نشده بود!

فقط در طول این 6 ماه، گاهی بعضی از همسایه‌ها مشاهده کرده بودند که او بعضی از وقت‌ها به بالای پشت بام خانه‌اش می‌رود و رو به سوی بارگاه و گنبد امام حسین(ع) به آن حضرت سلام می‌دهد و زیارتی می‌خواند و پایین می‌آید، او در همه این 6 ماه، فقط با همین شکل و روش، عزیز و جگر گوشه زهرای مرضیه(س) را زیارت کرده بود.

عاقبت داستان و ماجرای شیعه هندی به گوش مرحوم سید مرتضی (برادر سید رضی گردآورنده نهج‌البلاغه) می‌رسد. سید مرتضی در آن زمان یکی از دانشمندان و علمای بزرگ کربلا بود و در بین مردم و ساکنان کربلا مشهور و معروف به نقیب بود. جناب نقیب بعد از شنیدن و پی بردن به داستان و ماجرای شیعه هندی به خانه او می‌رود و بعد از سلام و علیک و حال و احوالپرسی‌های معمولی، شروع به سرزنش و ملامت شیعه هندی می‌کند، او با صراحت به شیعه هندی می‌گوید: «در مذهب اهل‌بیت(ع) یکی از آداب و دستورهای زیارت این است که به حرم داخل بشوی و عتبه و ضریح را ببوسی، ولی این روش و طریقه تو که فقط از بالای پشت بام خانه‌ات آن حضرت را زیارت می‌کنی، اختصاص به شیعیان و مؤمنینی دارد که در شهرها و کشورهای دیگر زندگی می‌کنند و برای آنها ممکن نیست تا در کربلا و در داخل حرم سیدالشهدا(ع) حاضر شوند.

از حالت و چهره شیعه هندی پیدا بود که صحبت‌های نقیب او را بسیار مضطرب و نگران کرده است. او بعد از گوش کردن به همه حرف‌های نقیب با حالتی از روی خواهش و التماس گفته بود: «یا نقیب الاشراف!‌ من از شما انتظار و توقع دارم تا هر مقدار از مال دنیا که بخواهی از من بگیری، ولی در عوض مرا مأمور به داخل شدن به حرم سیدالشهدا(ع) نفرمایی و مرا به کلی از این کار معاف کنی.»

شیعه هندی از اینکه در عوض وارد نشدن و نرفتن به داخل حرم پیشنهاد کرده بود تا هر مقداری از مال و منال دنیا را به جناب نقیب بپردازد، هیچ گونه قصد بدی نداشت، ولی جناب نقیب از این سخن بسیار ناراحت و دلخور شده و با ناراحتی جواب داده بود: «من برای مال دنیا این سخن نگفته و این امر را نکردم، بلکه این روش و طریقه زیارت تو را در صورت ساکن بودن در کربلا، بدعت و منکر می‌دانم و نهی از منکر واجب است!».

به نظر می‌رسید جناب نقیب به خوبی فهمیده بود که این شیعه هندی از روی ارادت و عشقی که به امام حسین(ع) دارد نمی‌تواند به حرم وارد شود، اما اصل و اساس در زیارت ائمه اطهار(ع) ورود به حرم‌های شریف و انجام اعمال و آداب زیارت بر طبق دستورات و سفارش‌های حضرات معصومین (ع) در داخل آن حرم‌ها و مکان‌های مقدس است.

شیعه هندی با توجه به آن حرف‌های صریح و بی‌پرده جناب نقیب، دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشت. او دیگر بر خود واجب می‌دانست که از آن دستور و توصیه جناب نقیب پیروی و اطاعت کند. بعد از پایان و خاتمه سخنان و حرف‌های نقیب به جز آهی سرد هیچ صدای دیگری از آن شیعه هندی بر نیامد، او فقط آهی کشید بود آه و ناله‌ای که از قلب و جگری پر درد بیرون آمده باشد.

شیعه هندی بلند شد و رفت تا غسل زیارت کند. او بعد از غسل یکی از بهترین لباس‌هایی را که داشت پوشیده و پاک و پاکیزه و با پایی برهنه از خانه‌اش بیرون آمد. شیعه هندی به سوی حرم سید الشهدا(ع) در حرکت بود، هر چه بیشتر به حرم نزدیک‌تر می‌‌شد، خضوع و خشوعش بیشتر جلوه پیدا می‌کرد.

بعد از دقایقی به درهای حرم رسید و خودش را در جلوی درهای صحن بر روی زمین انداخت، او در اینجا به شدت به گریه افتاده بود، برای بسیاری از زائرانی که از کنارش رد می‌شدند، گریه‌ها و ناله‌های او جالب و دیدنی بود.

جناب نقیب به شیعه هندی گفته بود که یکی از آداب و دستورهای زیارت این است که عتبه و ضریح را ببوسی و حالا او در حالی که خود را بر روی زمین انداخته بود، تند‌تند عتبه و درهای صحن شریف را عاشقانه می‌بوسید.

زمانی که شیعه هندی از روی زمین بلند می‌شد تا به سوی داخل حرم برود، بدنش به طور محسوسی لرزان شده بود، خدا می‌دانست که در آن لحظه‌ها در قلب و سینه شیعه هندی چه می‌گذشت که او را این چنین به لرزیدن واداشته بود، لرزیدنی همچون گنجشکی که در هوایی سرد و یخبندان در آب افتاده باشد.

زمانی که به یکی از کفشداری‌های حرم نزدیک می‌شد، رنگ و رویش زرد شده بود. او در جلوی کفشداری نیز خودش را بر روی زمین انداخت و شروع به بوسیدن زمین کرد، بعد از لحظاتی همانند کسی که در حال جان دادن باشد از روی زمین بلند شد و به ایوان وارد گشت. او فقط چند متر با رواق و با مرقد مطهر محبوب و مولایش حسین بن علی(ع) فاصله داشت. شیعه هندی در حالی‌که هنوز به رواق وارد نشده بود، پریشانی و بی‌تابی و اضطرابش به حد خطرناک و شکننده‌ای رسیده بود، پس چگونه و با چه صبر و طاقتی می‌خواست به رواق داخل شود؟! ای کاش یکی پیدا می‌شد و جلوی او را می‌گرفت. ای کاش جناب نقیب در آن جا حاضر و شاهد بود و به او امر می‌کرد: بس است، برگرد!

اما به هر حال شیعه هندی با هر سختی و مشقتی بود به رواق وارد شد از این به بعد کلمات و توصیفات قاصر از توصیف بودند، به محض اینکه چشم‌های گریان و بر افروخته شیعه هندی به ضریح مبارک و شش گوشه امام حسین(ع) افتاد، همچون زنی بچه مرده، به سختی نفسی اندوهناک و ناله‌ای جانسوز کشید و به آواز و بانگی جانگداز صدا زد: «آیا اینجا همان جایی است که حسین(ع) بر زمین افتاده است؟ آیا اینجا همان جایی است که حسین(ع) کشته شده است؟!».

و سپس صیحه و فریادی کشید و در همان نزدیک‌های ضریح، در همان نزدیکی‌های ضریح نقش بر زمین شد.

همه زائرانی که بر این صحنه شاهد و ناظر بودند، حیران و مبهوت نگاهی به شیعه هندی و نگاهی به یکدیگر داشتند. لحظاتی نگذشت که تعدادی از زائران به دور جسد و بدن شیعه هندی حلقه زدند. باور کردنی نبود اما واقعیت و حقیقت داشت. او دیگر روح در بدن نداشت. او از جذبه و عشق مرده بود، او پرواز کرده و جان داده بود دوستان عشق بعنی این عاشق مولا یعنی این درود..التماس دعا دارم



موضوع مطلب :

جمعه 92 خرداد 24 :: 7:15 عصر :: نویسنده : فاطیما


امام صادق (ع ) فرمود: خداوند مى فرماید: هر که مرا در نهانى یاد کند، او را آشکار یاد کنم .(32)
31.زمره عاقلان
امام صادق (ع ) فرمود: آن که در زمره عاقلان در یاد خداى عز و جل است چون کسى است که در زمره جنگجویان در راه خدا نبرد کند.(33)
32.همنشین خدا
در روایت است که على (ع ) مى فرماید:ذاکر الله سبحانه مجالسه آن که یاد خدا مى کند، همنشین خداست .(34)
33.یاد خدا در شبانه روز
از امام جعفر صادق (ع ) نقل است که خداى عز و جل به موسى (ع ) فرمود: مرا در شبانه روز بسیار یاد کن و هنگام یاد من ، خاشع باش و هنگام بلایى که به تو دهم ، صابر باش ، درگاه ذکرم آسوده زى و مرا بپرست و چیزى را با من شریک مساز، سرانجام تو به سوى من است . اى موسى ! مرا ذخیره خویش ‍ ساز، و گنج کردارهاى پاینده و شایسته خود را به من سپار.(35)
34.یاد خدا در پنهانى
امیرالمومنین (ع ) فرموده است : هر که خداى عز و جل را در نهان یاد کند، هر آینه خدا را بسیار یاد کرده است ، زیرا منافقان در عیان و پیش مسلمان خدا را یاد کنند و او را در نهان یاد نکنند، و براى همین است که خداى عز و جل در سوره نساء آیه 142 فرموده است : خودنمایى کنند در برابر مردم ، و یاد نکنند خدا را جز اندکى .(36)
35.خدا را فراموش کردن
از رسول خدا (ص ) روایت شده است که فرمودند: هر کس که خداوند را فرمان برد، در یاد خدا است و هر کس از او نافرمانى کند، خدا را فراموش ‍ نموده است .(37)
36.انواع ذکر
الف ) ذکر زبانى : نام خداوند را بر زبان جارى سازد و مکرر تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل لا اله الا الله بگوید.
ب ) ذکر قلبى : با تمام قلب متوجه او باشیم .
در حدیث آمده است که پیامبر اکرم (ص ) روى به على (ع ) نمود و فرمود: سه کار است که این امت طاقت آن را ندارد:
1- مواسات با برادران دینى در مال ،
2- و حق مردم را از خویشتن دادن ،
3- و یاد خدا در هر حال .
ولى یاد خدا(تنها) ذکر سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست ، بلکه یاد خدا آن است که هنگامى که انسان در برابر حرامى قرار مى گیرد، از خدا بترسد و آن را ترک گوید.(38)
2.آثار ذکر گفتن
37.ذکر الهى سبب آرامش دل
قرآن با یک جمله کوتاه و پرمغز مطمئن ترین و نزدیک ترین راه را نشان داده : الا بذکر الله تطمئن القوب ، آگاه باش ، با یاد خدا دلها آرامش ‍ مى یابد.(39)
38.زیاد یاد خدا بودن
یاد خدا به انسان نیرو و آرامش و قوت و قدرت و پایمردى مى بخشد و انسان باید زیاد به یاد خداوند باشد: واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون .(40)
39.ذکر خدا عامل رستگارى و نجات
قرآن کریم عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات را در سه چیز مى داند: (1) تزکیه ، (2) ذکر نام خداوند، (3) نماز خواندن .
قد افلح من تزکّى ، و ذکر اسم ربه فصلّى .(41)
40.یاد خدا مایه بیدارى دلها
یاد خدا در همه حال و در هر روز و در صبحگاهان و شامگاهان مایه بیدارى دلها و کنار رفتن ابرهاى تاریک غفلت از دل آدمى است ، یاد خدا همچون باران بهارى است که چون بر دل ببارد، گل هاى بیدارى ، توجه ، احساس ‍ مسؤ ولیت ، روشن بینى و هر گونه عمل مثبت و سازنده اى را مى رویاند.(42)
41.هنگام مردن یاد خداوند
معاذ بن جبل از کلام پیامبر اکرم (ص ) استفاده کرده و نقل مى کند که از پیامبر خدا (ص ) پرسیدم : کدام عمل از همه اعمال برتر است ؟
حضرت فرمود: ان تموت و لسانک رطب من ذکر الله عز و جل ؛ این که به هنگام مردن زبان تو به ذکر خداوند عز و جل مشغول باشد.(43)
42.تاءثیر ذکر گفتن در بازار
رسول خدا (ص ) فرمود: کسى که در بازار و هنگام غفلت مردم و اشتغال آنها به آنچه در بازار است ، از روى اخلاص خدا را یاد کند، خداوند براى او هزار حسنه مى نویسد و به گونه اى او را در روز قیامت مورد رحمت قرار دهد که به قلب هیچ بشرى خطور نکرده باشد.(44)
43.روشنى سینه ها
در حدیثى على (ع ) مى فرماید: ذکر الله جلاء الصدور و طماءنینة القلوب یاد خداوند موجب روشنى سینه ها و آرامش دلها است .(45)
44.روشنى عقل و زنده شدن دل
على (ع ) در حدیثى مى فرماید: هر کس خداى سبحان را یاد کند، خداوند دل او را زنده کرده و عقل و خردش را روشن گرداند.(46)
45.موجب شرح صدر
حضرت على (ع ) فرمود: الذکر یشرح الصدر یاد خداوند موجب شرح صدر است .(47)
46.ماءوا در بهشت
امام صادق (ع ) فرمود: هر کس بسیار ذکر خداى عزوجل بگوید، خدا در بهشت خود او را کاخ نشین سازد و زیر درختان و گنبدهاى بهشتى به او ماءوا دهد یا در بهشتش او را در سایه رحمت خود گیرد و مشمول مهر مخصوص ‍ سازد.(48)
47.روشنى سینه ها و عقل
على (ع ) فرمود: یاد خدا نور عقول و زندگى بخش جانها و موجب روشنى سینه ها است .(49)
48.کار گشایى
على (ع ) فرمود: بهترین چیزى که کارها به وسیله آن به سامان رسد، ذکر خداوند است .(50)
49.راندن شیطان
امام على (ع ) فرمود: ذکر الله مطردة شیطان یاد خدا بودن موجب راندن شیطان است .(51)
50.دورى از دوزخ
رسول خدا (ص ) فرموده است : هر کس فراوان ذکر خداوند عزوجل کند، خدایش دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار گوید، براى او دو برائت نوشته مى شود: برائتى از دوزخ و برائتى از نفاق .(52)
51.نورانى شدن دل
على (ع ) فرمود: ثمره و نتیجه ذکر خدا، نورانى شدن دلها است .(53)
52.شفاى دل
رسول خدا (ص ) فرمود: ذکر خدا شفاى دلها است .(54)
53.نجات از ترس 
ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع ) پرسیدم از مردن مؤ من ؟ فرمود: مؤ من به هر گونه مرگى بمیرد: به وسیله غرق شدن بمیرد، زیر آوار بماند، و دچار درنده هم مى شود، و به صاعقه هم بمیرد، ولى این صاعقه به کسى که در حال ذکر خداى عزوجل است نمى رسد.(55)
54.خیر دنیا و آخرت
رسول خدا (ص ) فرمودند: من اعطى لسانا ذاکرا فقد اعطى خیر الدنیا و الاخرة آن کس که خدا زبانى به او داده که به ذکر پروردگار مشغول است ، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است .(56)
55.آثار ذکر در خانه
امام صادق (ع ) مى فرماید: در هر خانه قرآن خوانده شود و ذکر خداى عزوجل در آن گفته شود، برکتش فزون شود و فرشته ها در آن درآیند و شیاطین از آن دورى گزینند و براى اهل آسمان بدرخشد، چنان که ستاره هاى فروزان براى اهل زمین مى درخشند.
و هر خانه اى که در آن قرآن نخوانند و ذکر خدا نگویند، برکتش کم مى شود و فرشته ها از آن دورى گزینند و شیطان در آن حاضر شوند.(57)
56.نجات از عذاب الهى
در حدیثى که معاذ بن جبل نقل کرده ، چنین آمده است : هیچ یک از اعمال آدمى براى نجات او از عذاب الهى برتر از ذکر الله نیست . از او پرسیدند: حتى جهاد در راه خدا. گفت : آرى ، زیرا خداوند مى فرماید: لذکر الله اکبر.(58)
57.در بهشت برین
امام صادق (ع ) فرمود: من اکثر ذکر الله عزوجل اظله الله فى جنته هر کس بسیار یاد خدا کند، خداوند او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد.(59)
58.نامه عمل نورانى
امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه بنده بسیار آمرزش جوید، نامه عملش بالا رود، در حالى که مى درخشد.(60)
59.آثار یاد خدا در همه حال
1- هنگامى که نام خدا برده مى شود، یک دنیا عظمت ، قدرت ، علم و حکمت در قلب انسان متجلى مى گردد.
2- روح انسان را به نیکى ها و پاکى ها سوق مى دهد.
3- از بدى ها و زشتى ها پیراسته مى دارد.
4- توجه به چنین معبود بزرگى موجب احساس حضور دائم در پیشگاه او است و با این احساس فاصله انسان از گناه و آلودگى بسیار زیاد مى شود.
5- یاد او یادآورى مراقبت اوست ، یاد حساب و جزاى اوست ، یاد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنین یادى است که جان را صفا و دل را نور و حیات مى بخشد.(61)
60.محافظت از شر شیطان
على (ع ) فرمود: ذکر الله عصمة من الشیطان ذکر خدا نگهدارنده از شر شیطان است .(62)
61.زنده بودن دلها
على (ع ) فرمود: فى الذکر حیاة القلوب یاد خدا سبب زندگى دلهاست .(63)
62.آثار ترک ذکر الهى
قرآن مجید سزاى کسانى که از یاد خدا روى مى گردانند، چنین ذکر مى کند:
1- تنگى معیشت در این جهان فان له معیشة ضنکا
2- روز قیامت نابینا محشور مى شود: و نحشره یوم القیامة اعمى (64)
3- شیطان بر انسان مسلط مى گردد: نقیض له شیطانا فهو له قرین .(65)
امام صادق (ع ) فرمود: خانه اى که در آن تلاوت قرآن و یاد خدا نباشد:
1- برکتش کم خواهد بود،
2- فرشتگان از آن هجرت مى کنند،
3- و شیاطین در آن حضور دائم دارند.(66)
63.بصیرت در کارها
على (ع ) فرمود: من ذکر الله استبصر هر کس که یاد خدا کند (در کارها) بصیرت پیدا مى کند.(67)
64.محبوب پیش مردم
على (ع ) فرمود: هر کس به ذکر خدا مشغول باشد، خداوند یاد و نام او را (در نزد مردم ) نیکو و پاکیزه دارد.(68)
65.دائما یاد خدا بودن
على (ع ) فرمود: مداومة الذکر خلصان الاولیاء دائما به یاد خداى بودن بهترین دوست اولیاء خداست .(69)
66.زیانکاران
قرآن مجید مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکنند و کسانى که چنین کنند، زیان کارانند.(70)
67.حسرت در قیامت
امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه عده اى ، چه نیک و چه بد، در مجلس جمع شوند و به غیر یاد خدا بپردازند، در روز قیامت افسوس و حسرت مى خورند.
3.ذکر بسم الله الرحمن الرحیم
68.عوامل فلاح و رستگارى
خداى سبحان عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات انسان را سه چیز مى شمرد: قد افلح من تزکى ، و ذکر اسم ربه فصلى مسلما رستگار مى شود کسى که خود را تزکیه کند و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند.(71)
69.نجات از شعله هاى نوزده گانه آتش
عبدالله بن مسعود گوید: هر که خواهد از شعله هاى نوزده گانه آتش دوزخ نجات یابد، بسم الله الرحمن الرحیم گوید، زیرا بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف است و خداوند تعالى هر حرفى را سپرى در برابر یکى از آن شعله ها قرار مى دهد.(72)
70.آغاز هر کار با نام خدا
رسول اکرم (ص ) فرمود: هر امر خطیرى اگر با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز نشود، آن امر ناقص و ناتمام خواهد ماند.(73)
71.جواز بهشت
رسول اکرم (ص ) فرمود: هیچ کس به بهشت در نیاید مگر با پروانه و جواز بسم الله الرحمن الرحیم به این گونه بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته اى است از سوى خداوند ویژه فلان پسر فلان ، او را در بهشت به جایگاه بلندى وارد سازید که شاخه هاى میوه آن آویخته و نزدیک و در دسترس ‍ باشد.(74)
72.اسم اعظم خداوند
امام رضا (ع ) فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم (خداوند) از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است .(75)
73.معنى بسم
على بن حسن بن فضال به نقل از پدرش مى گوید: از حضرت امام رضا (ع ) تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم را پرسیدم .
حضرت فرمود: گوینده که مى گوید: بسم معنایش این است که : سمه اى از سمه هاى خداى را که همان عبادت است بر خود مى گذارم . گفت : عرض ‍ کردم : سمه چیست ؟ فرمود: یعنى علامت و نشانه .(76)
74.تفسیر بسم الله
حضرت امام حسن عسکرى (ع ) در تفسیر این سخن خداى عزوجل بسم الله الرحمن الرحیم فرموده است : اوست خدایى که تمام آفریدگان در مواقع نیازمندى ها و گرفتارى ها و شداید به هنگام قطع امید و گسستن اسباب از همه آنان که پایین از او، و غیر اویند، او را معبود خویش گرفته و به نیایش وى آهنگ مى کنند و مى گویند: بسم الله الرحمن الرحیم یعنى در تمام امور و کارهایم از خدایى که عبادت و پرستش تنها شایسته و سزاوار اوست ، کمک و یارى مى طلبم خدایى که چون دست فریادرس خواهى به سویش گشوده گردد، به فریاد رسد. ذات مقدسى که چون (از سر صدق ) خوانده شود اجابت فرماید.(77)
75.ترک نام خدا
از ابن عباس (ره ) منقول است که گفت : هر کس بسم الله الرحمن الرحیم را ترک کند، محققا آیه اى از کتاب خداى تعالى را ترک گفته است .(78)
76.نشانه هاى مؤ من
امام حسن عسکرى (ع ) فرمودند: علامات مؤ من پنج چیز است :
1- نماز پنجاه و یک رکعت در شبانه روزى از فریضه و نافله گزاردن ،
2- انگشتر بر دست راست کردن ،
3- بعد از نماز جبین را به خاک در سجده گذاشتن ،
4- بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن ،
5- زیارت اربعین را خواندن .(79)************8منبع کتاب عباس عزیزی













موضوع مطلب :

جمعه 92 خرداد 24 :: 7:13 عصر :: نویسنده : فاطیما

1.اهمیت ذکر گفتن
1.زیاد به یاد خدا بودن
ذکر خدا آن قدر داراى اهمیت است که خداوند سبحان هم به مردان و هم زنان توصیه فرموده که زیاد ذکر بگویید و غافل نشوید.
والذاکرین الله کثیرا و الذاکرات مردانى که بسیار به یاد خداوند و زنانى که بسیار یاد خدا مى کنند.(1)
در جاى دیگر به مؤ منین توصیه مى فرماید: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید.(2 )
2.محبوب خداوند
رسول خدا (ص ) مى فرماید: هر کس ذکر خدا بسیار کند، خداوند او را دوست دارد.(3)
3.نحوه به یاد خدا بودن
خداوند سبحان به رسول خدا (ص ) چنین مى فرماید:
1- پروردگار را در دل خود از روى تضرع و خوف یاد کن : واذکر ربک فى نفسک تضرعا و خیفة
2- آهسته و آرام نام او را بر زبان بیاور: و دون الجهر من القول
3- ذکر را همواره صبحگاهان و شامگاهان تکرار کن : بالغدو و الآصال .
4- هرگز از غافلان و بى خبران یاد خدا مباش : و لا تکن من الغافلین .(4)
4.یاد خدا در همه حال
خداوند سبحان مى فرماید:
پس از اتمام نماز یاد خدا را فراموش نکنید و در حال ایستادن و نشستن و زمانیکه بر پهلو خوابیده اید به یاد خدا باشید و از او کمک بجویید. فاذکروا الله قیاما و قعودا و على جنوبکم .(5)
5.به یاد خدا باشید
خداوند سبحان مى فرماید:
فاذکرونى اذکرکم پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم .(6)
6.برترین ذکر
قرآن مجید برترین اعمال را معرفى مى کند: لذکر الله اکبر.(7)
7.اسرار یاد خدا
در حدیثى از امام صادق (ع ) آمده است در تفسیر جمله و لذکر الله اکبر فرمود: ذکر الله عند ما احلّ و حرّم یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام (یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).(8)
8.داروى بیماریهاى روحى
على (ع ) فرمود: ذکر الله دواء اعلال النفوس یاد خدا داروى بیماریهاى روح است .(9)
9.یاد خدا هنگام غذا خوردن
امام صادق (ع ) درباره پدرش امام باقر (ع ) مى فرماید: او کثیر الذکر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ، ذکر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذکر خدا مشغول بود. حتى وقتى که با مردم سخن مى گفت ، از ذکر خدا غافل نمى شد.(10)
10.پشتوانه ایمان
على (ع ) فرمود: ذکر الله دعامة الایمان ذکر خدا پشتوانه ایمان است .(11)
11.شیوه مؤ من
على (ع ) فرمود: ذکر الله شیمة کل مؤ من یاد خدا شیوه هر مؤ من است .(12)
12.ذاکر خدا
على (ع ) فرمود: سامع ذکر الله ذاکر شنونده ذکر خدا، ذاکر خداست .(13)
13.زبان مشغول ذکر خدا
على (ع ) فرمود: خوشا به حال کسى که مشغول ذکر خدا باشد، و از گفتار بیهوده خاموش بماند.(14)
14.سرگرم شدن به ذکر الهى
از امام صادق (ع ) است که به راستى خداوند عز و جل مى فرماید: هر که به ذکر من سرگرم شود و از درخواست از من بازماند، به او عطایى بدهم بهتر از آنچه که به کسى دهم که از من درخواستى کند.(15)
15.کلید انس با خدا
على (ع ) فرمود: الذکر مفتاح الانس یاد خدا کلید انس با خداست .(16)
16.لذت با یاد خدا
على (ع ) فرمود: الذکر لذة المحبین یاد خدا لذت دوستداران است .
17.صلاح قلب
على (ع ) فرمود: اساس و صلاح قلب اشتغال آن به ذکر خداست .(17)
18.یاد خدا
على (ع ) فرمود: من ذکر الله ذکره هر که در یاد خدا باشد، خداوند او را یاد کند.(18)
19.ماءنوس با ذکر خدا
على (ع ) فرمود: هر گاه دیدى که خداوند سبحان تو را به ذکر خود ماءنوس ‍ نموده (بدان که ) تو را دوست مى دارد.(19)
20.نور ایمان
على (ع ) فرمود: ذکر الله نور الایمان یاد خدا نور ایمان است .(20)
21.شیوه پارسایان
على (ع ) فرمود: ذکر الله شیمة المتقین ، به یاد خدا بودن شیوه پرهیزکاران است .(21)
22.غذاى جانها
على (ع ) فرمود: ذکر الله قوت النفوس و مجالسة المحبوب ، یاد خداوند غذاى جانها و همنشینى با محبوب است .(22)
23.بهترین اهل مسجد
رسول خدا (ص ) فرمود: آیا به شما خبر ندهم از بهترین کارهاى شما که درجه بلندترى است براى شما و در نزد خداوند شما بهتر شما را پاکدامن مى کند و از پول طلا و نقره براى شما بهتر است و خوب تر از آن است که با دشمن خود برخورد کنید و با آنها نبرد نمایید و از آنها بکشید و کشته شوید؟ عرض کردند: یا رسول الله ! چرا. فرمود: آن بسیار ذکر کردن است .
سپس فرمود: مردى نزد پیغمبر (ص ) آمد و عرض کرد: بهترین اهل مسجد کیست ؟ فرمود: آن که بسیار ذکر خدا کرده خیر دنیا و آخرت به او داده شده است .
و در تفسیر قول خداى تعالى ((منت مگذار که کار بیشترى کردى .))(23)
فرمود: آنچه کار خوب براى خدا کردى ، آن را بیش مشمار.(24)
24.ذکر خدا حدى ندارد
امام صادق (ع ) فرمود: هر چیزى حدى دارد که وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد، جز ذکر خدا که حدى که با آن پایان گیرد ندارد.(25)
25.حدى براى ذکر گفتن نیست
امام صادق (ع ) فرمود: خداوند نمازهاى فریضه را واجب کرده است ، هر کس آنها را اداء کند، حد آن تاءمین شده ، ماه مبارک رمضان را هر کس روزه بگیرد حدش انجام گردیده و حج را هر کس (یک بار) به جا آورد همان حد آن است ، جز ذکر الله که خداوند به مقدار قلیل آن راضى نشده و براى کثیر آن نیز حدى قایل نگردیده است . سپس به عنوان شاهد سخن ، آیه یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا را تلاوت فرمود.(26)
26.نشانه شیعیان
امام صادق (ع ) فرمود: شیعیان ما کسانى اند که هر گاه تنها باشند، بسیار ذکر خدا کنند.(27)
27.ذکر در نهان
ابن فضال حدیثى را به معصوم رسانیده است که مى فرماید: خداوند عزوجل به عیسى (ع ) فرمود: اى عیسى ! مرا در خاطر دار تا تو را در خاطر دارم و مرا در برابر همگنان بشرى (خودت ) یاد کن تا تو را در جمعى بهتر از جمع آدمیان یاد کنم . اى عیسى ! دلت را براى من نرم و با پذیرش دار و در تنهایى بسیار یادم کن و بدان که شادى من در این است که براى من تواضع کنى و در آن زنده و برازنده باشى و فسرده و مرده نباشى .(28)
28.یاد خدا با حالات زارى
امام صادق (ع ) فرمود: فرشته ننویسد جز آنچه را بشنود و خداى عزوجل فرموده است : یاد کن در پیش خود پروردگارت را به زارى و از روى ترس (29) و ثواب این گونه ذکر را که در پیش خود شخص باشد و نهانى باشد، جز خداى عز و جل نداند، براى آن که بسیار بزرگ است .(30)
29.همنشین با خدا
ابوحمزه ثمالى از امام باقر (ع ) نقل کرده که فرمود: در توراتى که تحریف نشده است نوشته است که : موسى (ع ) از پروردگارش درخواستى کرد، عرض کرد: پروردگارا! تو نزدیکى به من ، تا با تو راز گویم ؟ یا دورى تا به تو فریاد کنم ؟ خداى عز و جل به او وحى کرد: اى موسى ! من همنشین آن کسى هستم که مرا یاد کند. پس موسى عرض کرد: کیست در پناه تو روزى که جز پناهت پناهى نیست . فرمود: آن کسانى که مرا یاد مى کنند و من هم آنها را یاد مى کنم و در راه من با هم دوستى مى کنند و من هم آنها را دوست مى دارم ، آنانند که چون خواهم به مردم روى زمین بلا و بدى برسانم ، براى خاطر آنها از همه آنان دفاع مى کنم .(31)
30.یاد خدا
..منبع کتاب عباس عزیزی............................................




موضوع مطلب :

1   2   3   4   5   >>   >   
 
درباره وبلاگ

فاطیما هستم و طنم دوست دارم اهل حق و حقیقت از دروغ و شعار متنفرم... دل بی محبت اهل بیت چون گل بی بویست..........

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 283384


استخاره با قرآن
استخاره با قرآن


نایاب ترین کد های جاوا و موس